علی داودی | ||
|
مدتی پیش جنازه زنی جوان پیدا شد که به طرز فجیعی کشته شده بود. انگشتان دست این زن قطع شده و روی بدن این زن کلمه m انگلیسی با داغ زدن حک شده و جنازه وی کنار جاده به حال خود رها شده بود.
تهران امروز: نوشتن حرف انگلیسی روی بدن یک مقتول کارآگاهان را به دستگیری قاتل هدایت کرد. مدتی پیش جنازه زنی جوان پیدا شد که به طرز فجیعی کشته شده بود. انگشتان دست این زن قطع شده و روی بدن این زن کلمه m انگلیسی با داغ زدن حک شده و جنازه وی کنار جاده به حال خود رها شده بود. با حضور بازپرس ویژه قتل و دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات روی این جنایت آغاز شد. در حالی که هیچ مدرک هویتی نیز همراه جسد نبود کارآگاهان با مراجعه به لیست مفقودین دختر از یکی از این خانوادهها که مشخصات فرد مفقود شده آنها شباهت زیادی به مقتول داشت دعوت کردند برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بیایند. آنها پس از مشاهده جنازه، هویت دختر 23 ساله خود بهنام سوزان را مورد شناسایی قرار دادند. پلیس که به نقاشی شدن حرف m که مشخص بود پس از به قتل رساندن این زن روی بدن وی حک شده بود مشکوک شده و در اولین گام برای شناسایی قاتل یا قاتلان، شوهر 27 ساله مقتول به نام محمد را به عنوان مظنون اصلی بازداشت کرده و از وی در این باره توضیح خواست. اما محمد با رد اتهام وارده به خود گفت: من وسوزان تازه چهار ماه بود با هم ازدواج کرده بودیم و هیچ مشکلی با یکدیگر نداشتیم. دلیلی ندارد من بخواهم دست به این جنایت وحشتناک بزنم. ماموران پلیس برای مطمئنشدن از درستی ادعاهای این مرد به سراغ همسایهها و فامیل این زوج جوان رفته و پس از گفتوگو با آنها دریافتند محمد و سوزان تفاهم داشته و مشکل خاصی با هم نداشتند. این بار کارآگاهان که تنها سرنخ آنها حرف حک شده روی بدن قربانی بود، دامنه تحقیقات خود را وسیع کرده و به تحقیق درباره افرادی پرداختند که حرف اول اسم آنها با «م »شروع میشد. آنها با پرس و جو از خانواده مقتوله مطلع شدند سوزان مدتی قبل از ازدواج خود خواستگار پر و پا قرصی به نام مجتبی داشته است. مجتبی که به مدت هفت سال عاشق این دختر بود، پس از بارها جواب رد شنیدن از سوی مقتوله و خانوادهاش در کمال ناباوری شاهد ازدواج سوزان با پسری دیگر بود. کارآگاهان که خود حدس میزدند باید فرجام نهایی پرونده خود را پیش این پسر جست و جو کنند بلافاصله به محل سکونت وی رفته و مجتبی را دستگیر کردند. مظنون اصلی پرونده ابتدا سعی میکرد خود را بیگناه و بیخبر از همه جا نشان بدهد ولی سرانجام پس از چند جلسه بازجویی لب به اعتراف باز کرد. مجتبی به کارآگاهان گفت من از 8 سال قبل عاشق سوزان بودم. فکر میکردم که حتما باید با او ازدواج کنم و به هیچ کس غیر از وی فکر نمیکردم اما خانواده وی هیچ توجهی به علاقه من به وی نداشتند و هر بار پاسخشان به خواستگاری من نه بود.تا اینکه چند ماه پیش شنیدم فردی به نام محمد به خواستگاری سوزان آمده و خانواده وی نیز با این وصلت موافقت کردهاند. این مسئله اصلا برایم قابل هضم نبود و نمیتوانستم باور کنم سوزان را برای همیشه از دست دادهام. مدتی دچار افسردگی شده و به هر دری میزدم تا موضوع را فراموش کنم ولی فایدهای نداشت و ازدواج سوزان با یک مرد دیگر آرام و قرار مرا گرفته بود.مدتی نقشه شیطانی کشیدم و تصمیم به قتل این زن گرفتم.برای این کار مردی را اجیر کرده و پول خوبی به وی دادم. این مرد روز حادثه سوزان را ربوده و پس از کشتن وی انگشتان دستش را با قیچی باغبانی از دستش جدا کرد. سپس خودم حرف m را به نشانه حرف اول اسمم روی دست وی داغ کردم. وی که در جلسه بازجویی به شدت میگریست، این جنایت را ناشی از علاقه دیوانهوار خود به مقتوله میدانست. در حال حاضر تحقیقات تکمیلی روی این پرونده و تحقیق برای اینکه متهم همدستی داشته یا نه، ادامه دارد. [ دوشنبه 90/3/23 ] [ 12:16 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |